![]() |
![]() |
صفحه نخست |
متن سند همبستگی
|
شورای اجرایی
|
هموندان همبستگی
|
پیوستن به هموندان
|
Facebook
![]() |
پذيرش > دیدگاهها > بررسی مدیریت در دولت ملی : با یاد مردي كه هرگز نخواهد مرد
چهار شنبه 2 مارس 2016
سخنرانی کورش زعیم و پرسش و پاسخ در دانشکده فنی دانشگاه تهران:
چهارشنبه ۱۲ اسپند ۱۳۹۴خ
نزدیک به نیم سده از درگذشت دکتر محمد مصدق میگذرد. مردم ایران او را نمادي افسانه اي از دموكراسي و تعهد خدمت به مردم مي شناسند، و او را سرمشقي براي دولتمداران دلخواه خود ميدانند. افسانه مصدق داستان يك پهلوان ملي است كه در دوران سردرگمي و از خودباختگي و نااميدي ملي پديدار شد، با يكي از نيرومندترين استثمارگران جهان براي حقوق ملت مبارزه كرد و با سربلندي پيروزمند شد. او همچنین براي نخستين بار مردم سالاری را در ايران برقرار كرد و مزه شيرين آزادي را به مردم چشاند.
مبارزه او با سلطه بیگانگان و آن پيروزي ملي، در یک دموكراسي هرچند كوتاه مدت، در ذهن ما افسانه شده است. بیش از شش دهه است كه تجربه آن دوران مانند يك گنجينه ملي از دل به دل و نسل به نسل انتقال داده میشود. مصدق هرگز نمرده، و جاي یادبود و ستايش او در صفحه مردگان نيست. مصدق در دل همه مردم ايران مانند يك آرزو زنده و پوياست.
نسل جوان ما كه تشنه خويشتن شناسي ملیست بايد بهتر مصدق را بشناسد، كه او كيست و چرا اينقدر محبوب بوده و هست. اگر مصدق را بشناسید، خود را به عنوان يك ايراني شناخته اید. نسل جوان بايد بداند كه مصدق روزي ميهنش را از ژرفاي نااميدي ناشي از تحقیرشدگی توسط بیگانگانی که بی اعتنا به خواست و نیازهای ملت ایران، کشور را غارت میکردند، و بی اعتنا به بیطرفی کشور در جنگ، کشور را اشغال و در سیاست کشور توسط مزدوران خود دخالت میکردند. او ملت را از خودباختگی و کشور را ار وابستگي سياسي و اقتصادی رها كرد و بلندای قامت ايران خميده را برافراشت تا جهان ایران را ببيند. جهان ایران راستین را ديد و كرنش كرد.
نسل جوان امروز ميداند چه ميخواهد: استقلال سياسي ميخواهد، رفاه اقتصادي ميخواهد، فرصت برابر و مناسب براي رشد استعدادهاي خود ميخواهد، آزادي مدني ميخواهد و سربلندي بر پايه شايستگي خود ميخواهد. براي يافتن راه رسيدن به اين هدفها بايد به شناخت بهتر راه مصدق پرداخت. نسل جوان ما كه آينده ساز ايران است بخوبي ميداند كه انديشه آزادی گزینش، که مهمترین آزادیهاست، هميشه منفور خودکامگان بوده است. همه خودکامگان در سراسر جهان و تاريخ كوشيده اند كه انديشه هاي آزاديخواهانه را سركوب كنند و خاموش نگه دارند.
نسل جوان ما در جستجوي هويت ملي خود تشنه آگاهي است، آگاهي از اينكه او كيست و اينكه او چه بايد باشد. او به دنبال خود "بهتر" مي گردد و از بدي ها و پليدي ها و نادرستي ها و دروغ ها و خشونتها و بيرحمي ها بيزار و گريزان است. او به دنبال یک سرمشق دلخواه و آرماني برای خود ميگردد، که اين سرمشق را كورش بزرگ براي او آفريد و مصدق بزرگ باززنده سازي كرد. سرمشق آزادي و آزادگي، سرمشق راستي و درستي، سرمشق فرمانروایی مردم بر مردم و برای مردم، احترام به راي و اراده مردم و حقوق برابر براي همه شهروندان.
براي اين سرمشق ها كه آينده ساز ما خواهد بود، نيازي به جستجو در سرزمين هاي دوردست نيست. ما خود سرمشق هايي داريم كه در جهان كم نظير هستند و مي توان به آنها افتخار كرد. ما هويت ملي خود را بايد در ایرانی بودن خود بجوييم و ايراني بودن را يك امتياز بدانيم، زيرا ما اندامی از يك ملت بزرگ کهنسال پرافتخار و پیشرو در مردمداری و کشورداری بوده ایم و میتوانیم دوباره باشيم. ما بايد دل هايمان را از سرافكندگي هاي گذشته تهي كنيم، و به آينده اي درخشان و پرعظمت در سايه آزادي، دموكراسي و عدالت اجتماعي بنگريم. ما ملت بزرگ ايران، همانند ایستادگی افسانه ای خود برای حفظ فرهنگ خود در برابر وحشیانه ترین، خونخوارترین و ویرانگرترین دشمنان، امروز هم براي دستيابي به آرمانهاي خود استوار می ایستیم حتا اگر آسمان كوتاهتر از قامت ما شود؛ و با پشتوانه هاي هویتی خود چون كورش بزرگ و مصدق بزرگ، ما شكست ناپذيريم.
امسال در هفتمین دهه بنیانگذاری جبهه ملی ایران هستیم که مصدف بنیانگذار آن بود. ما دورانی پر نشیب و فراز و تجربه مبارزه با دو نوع دیکتاتوری را پشت سر گذاشته ایم. هر چند در برهه های حساس و سرنوشت ساز دهه های گذشته، وقتی شرایط داخلی و بین المللی فرصت نجات میهن را برای ما فراهم آورده بود، به علت خفقان حاکم نتوانستیم به همبستگی ضروری دست بیابیم تا بدون عدول از آرمانهای خود خواست ملت را که حاکمیت مردم سالار بود اجابت کرده باشیم؛ ولی هرگز شیفته قدرت و آلوده فساد سیاسی و مالی حاکم هم نشدیم. تنها سازمان سیاسی که پس از گذشت ۶۶ سال، هنوز در قلب ملت ایران جای دارد، امید آینده بشمار می رود و مورد اعتماد و احترام جهانیان است. تنها سازمان سیاسی که تا کنون همیشه موضعگیری درست کرده و در تاریخ معاصر ما جاودانه مانده است. ما این میراث را چگونه بدست آورده ایم؟
بنیانگذار و رهبر آن، ابرمرد تاریخ معاصر ایران، دکتر محمد مصدق بود، که هر چه او را بیشتر میشناسیم، بیشتر چیزی برای شناختن می یابیم. مردی که پژواک نام او هنوز مانند زمین لرزه پایه های حکومت دیکتاتورها را می لرزاند. بهمین دلیل در هر دو حاکمیت خودکامه این دو دوران گذشته این سازمان سیاسی ملی پیوسته ممنوع و زیر فشار امنیتی بوده است. آنها از تداوم اندیشه مردمی و آزادیخواهی مردی که نامش همتراز با گاندی مردم جهان را به کرنش وا میدارد واهمه داشتند. ولی جامعه بین المللی به احترامش صندلی که او در دادگاه لاهه بر آن نشسته بود را همانگونه نگهداری کرده، و یک جاذبه توریستی به شمار می آید.
امروزه، که اداره کشور ما به دست شخصیت هایی افتاده که حتا در بدبینانه ترین تخیلاتمان هم فکر آن را نمی کردیم. عضویت در این سازمان ملی جرم شناخته می شود و سزاوار زندان و تبعید و محرومیت است. چرا؟ چون در برابرش احساس حقارت می کنند. از میراث مصدق بزرگ و از ما که تلاش میکنیم دیدگاه او را در کشور نهادینه کنیم، هراس دارند. چون ما سخن از مردم سالاری می کنیم، چون ما سخن از رای مردم میگوییم، چون ما ناسیونالیسم ایرانی را بر پایه خردمندی، جهانگرایی، احترام به همه باورها و فرهنگ هاست ترویج می کنیم. همان ناسیونالیسم ایرانی که من نخستین بار در سال ۱۳۸۵ در همین دانشگاه تعریف کردم. ناسیونالیسم ایرانی اندیشه ایست که مصدق نه تنها در ذهن ما ملت ایران کاشت، بلکه سراسر جهان را با این اندیشه به خیزش واداشت. مصدق گفت: "هیچ قانونی بالاتر از اراده ملت نیست!" و این اندیشه دیکتاتورها را می ترساند.
و اکنون، ما که ادعا داریم راه و روش مصدق را پرچمداری می کنیم، برای درک عظمت وظیفه و تعهد خود نسبت به این راه، باید مردی را که نقشه راه را برای ما کشیده بهتر بشناسیم. مصدق نخستین كسی در جهان دو قطبی آن زمان بود كه هر دو قطب قدرت و سلطه را که در تار و پود سیاست و اقتصاد کشور نفوذ کرده بودند، سیاستمدارانه از كشور بیرون راند و درس استقلال به جهانیان آموخت.
سیاست موازنهٔ منفی او بر پایه بیطرفی در راستای منافع ملی، جنبش عدم تعهد را در میان کشورهای در حال توسعه به وجود آورد که هنوز دوام دارد. در نخستین نشست جنبش عدم تعهد، که وی به ریاست آن برگزیده شده بود، به علت زندانی بودنش، کرسی ریاست را به احترام او خالی گذاشتند.
جواهر لعل نهرو، رهبر محبوب مردم هندوستان، نیز از پیروان مكتب مصدق بود. وی در تهران هنگام ملاقات با شاه، در اعتراض به زندانی شدن مصدق، میگوید: "در قرن ما، آسیا سه مرد بزرگ به وجود آورد كه در جهان تاثیر آشکار گذاشتند. این سه مرد بزرگ گاندی، مائو تسه تونگ و مصدق هستند."
روزنامه تایمز لندن به مناسبت درگذشت مصدق نوشت: "هیچ فردی در جهان نتوانسته است این چنین پردوام در راس یك جنبش میهنپرستانه قرار گیرد."
رادیو فرانسه گفت: "...مصدق برای مردم ایران یك پیامبر بود...دفاع همیشگی او از حق محرومان در برابر زورمندان، حضرت پولس مقدس را به یاد انسان میآورد."
رادیو صوت العرب گفت: "امشب میخواهیم درباره یك روح بزرگ و مبارز، یک قهرمان بزرگ از قهرمانان آزادی و جهاد در راه میهن و ضد استعمار و استبداد سخن بگوییم .. ای روح مصدق، سلام مبارزان بر تو!"
روزنامه لوموند در مقاله مفصلی او را هم وزن كورش بزرگ خواند.
جمال عبدالناصر، برجسته ترین رهبر جهان عرب، همیشه در سخنرانی هایش از تاثیر نهضت مصدق بر خودش یاد میكرد و می گفت: "من شاگرد مكتب ضد استعماری دكتر مصدق هستم. از مكتب مصدق درس آموختم". و سپس فریاد می زد: "زنده باد مصدق!".
سوكارنو رهبر جنبش آزادیبخش اندونزی در سال ۱۹۶۰، در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: "مصدق پرچمدار آزادی كشورهای غیر متعهد است. ما در سنگر جنگ و مبارزه با هلند از رفتار و گفتار دكتر مصدق الهام گرفتیم و بر دشمن چیره شدیم."
قوام نكرومه، رهبر جنبش استقلال کشور غنا، كه خود از پیشوایان جنبش های آزادیبخش افریقا بود، گفته بود: "من از سخنرانی دكتر مصدق در شورای امنیت سازمان ملل درس بزرگی گرفتم."
دكتر نایورا، از رهبران آزادی تانزانیا، نیز می گفت که او یكی از شاگردان مكتب مصدق است.
روزنامه هرالد بوئنس آیرس نوشت: "تاریخ جهان نشان خواهد داد كه مصدق بزرگترین خدمتگزار بشریت بوده است."
نشریه دارالهلال نوشت: "دكتر مصدق استاد فن ملی كردن در خاورزمین است. همه رهبران جنبش های خاورمیانه در مكتب مصدق درس خوانده اند."
رویوارول پاریس نوشت: "در نیم قرن اخیر سیاستمداری با چنین ویژگی ها در جهان وجود نداشته است ... مصدق كشور ضعیف و تنهایی را بر یك امپراتوری قدرتمند و كهنسال چیره كرد و همه نقشه های امپریالیسم بریتانیا را نقش بر آب نمود."
گوریه سوییس نوشت: "مصدق بزرگترین مرد سیاسی جهان، نقطه تحولی در تاریخ ملتهای مسلمان خاورمیانه به وجود آورده است.... نام مصدق در تاریخ برای همیشه جاویدان خواهد ماند و در ردیف قهرمانان بزرگی مانند واشنگتن، سیمون بولیوار و گاریبالدی ذكر خواهد شد."
و سرانجام، روزنامهٔ محافظه کار دیلی تلگراف مینویسد: "در سرسرای شهرت، نام مصدق، نخست وزیر مخلوع ایران، در صدر صف طولانی آنعده رهبران ملی كه اقدام به تاراج اموال بریتانیا در سراسر جهان زدهاند، به یاد خواهد ماند… مصدق یک بیماری واگیرداری را به جهان داد که پس از او گسترش پیدا كرد. زیرا او نشان داده بود که چگونه یك كشور ناتوان، با پشتیبانی مردم خود، میتواند با بریتانیا درافتد و به هدف برسد. صفی طولانی از شاگردان مبارز و متجاوز مصدق در سرتاسر جهان از پند و اندرز او سود بردند."
و دكتر حسین فاطمی، که اندیشه تشکیل جبهه ملی ایران را، برای پیگیری راه مصدق پیشنهاد کرد و به انجام رساند، درخرداد ۱۳۳۱، درباره جنبشی که مصدق آغاز کرده و پیروز شده بود، در سرمقاله «باختر امروز» نوشت:
"پیمودن راه مبارزه و فتح ما، زمینه را برای پیروزی قطعی ملل زیر سلطه و مردمی كه سالیان دراز در چنگال بیرحمانهٔ سیاست استعماری دست و پا میزنند، آماده میسازد."
اما اگر ما فقط به بازگوکردن ارزش های کم نظير رهبر ناسیونالیسم ایرانی، مصدق بزرگ، بپردازیم، بی آنکه خردی را که او برای ما به میراث گذاشته برای حل مسائل زمان حال بکار بگیریم، مثال معروف «من آنم که رستم یلی بود در سيستان» را زنده می کنیم. من براستی با اين يادآوری ها می خواهم که عظمت مسئولیت سیاسی و اجتماعی جبهه ملی ایران را در امروز به یاد بیاوریم، و اینکه ما فقط یک سازمان سیاسی برای برگرداندن مردم سالاری و حقوق بشر در ایران نیستیم، ما پرچمدار ناسیونالیسم ایرانی هستیم، که آنرا نخست کورش بزرگ برای صلح و همزیستی و همکاری و پیشرفت همه مردمان جهان پایه گذاری کرد. مردان بزرگی در مسیر تاریخ که واپسین آنان مصدق بود، آنرا باززنده سازی کردند و چشم جهانیان را به سوی خرد ایرانی باز گرداندند.
ما که خود را پیرو مصدق بزرگ میخوانیم، وامدار چنین میراثی گرانقدر هستیم. ما نباید تنها به شعارهای دلخوش کنک "ما مصدقی هستیم" بسنده کنیم و در شرایط حساس و بحرانی کشور در امنیت تنهایی خود پنهان شویم؛ یا مبارزه سیاسی را در حسادت یا تخریب آنان که زندگی خود را وقف این راه کرده اند معنا کنیم. اکنون که میهن ما، با وجود روند امیدوارکننده بازگشت از سقوط کامل دهه گذشته و باز شدن روزنه ای از خردورزی، در شرایط بسیار نگران کننده و خطرناک قرار دارد و در آتش جهنمی که بی خردان و فاسدان بر پا کرده اند میسوزد، باید به وظیفه ملی خود بیاندیشیم. وقتی میهن ما در نارضایتی عمومی غرق شده بود و به وسیله دستهای پنهان بسوی فروپاشی و تجزیه پیش برده میشد، ما چه وظیفه ای داشتیم؟ این نگرانی تمام وجود مرا فرا گرفته بود که مبادا خرد مصدق را برای حل مسائل خارق العاده کشور نیاموخته باشیم و اینکه ما بجز پیروان کودن مصدق نباشیم.
در حالیکه سایه غول آسای دشمن بر همه ما و سراسر کشور گسترده است، خودمان در پی دشمنی مجازی هستیم و برخی از ما که مدعی میهن پرستی و ملی گرایی هستیم دشمن را در چشمان یکدیگر میجوییم. کشور ما هرگز در تاریخ معاصر شرایط این سه دهه، بویژه دهه گذشته، را تجربه نکرده بوده است؛ و ما مانده ایم که چگونه میتوان میهن را از این ورطه تاریخی نجات داد؟ آیا هرگز در تخیل مصدق هم میتوانست بگنجد که کشورش، که وی آن را با چنان ظرافت سیاسی و خردورزی کم نظیر به اوج سلامت و سربلندی و احترام جهانی رسانده بود، روزی به منجلابی از بیخردی و تحقیر جهانی فرو افتد؟ امروز ما مدعیان ملی گرایی همه چیزمان را از دست داده ایم. همه حقوق انسانی از ما گرفته شده، و بدتر اینکه در چنبره خودمحوری های خودمان گرفتار آمده ایم. من همواره از خود می پرسم که در چنین شرایطی مصدق چکار میکرد؟ ما چه برداشتی میتوانیم از منش و سیاست و اندیشه های خلاق او داشته باشیم که راهنمایمان باشد؟ مصدق اندیشه و خرد خود را در چارچوب یک سازمان سیاسی بنام جبهه ملی ایران برایمان میراث گذاشت تا در چنین روزی به کارمان آید، ولی آیا میتوانیم خط او را بخوانیم؟
من با همه دشواری ها و ناامیدی ها بسیار امیدوارم. من با وجود این واقعیت که برخی پیران ما را در داخل و خارج کشور که عوامل جمهوری اسلامی با تهدید و تطمیع به بیراهه کشانده اند، سازمانی را می بینم که در آن لحظه حساس که در پیش رو داریم منسجم خواهد شد، یکرنگ خواهد شد؛ و من می بینم که جوانان آگاه و فداکار ما که شمارشان روز به روز در حال افزایش و گسترش است به یاری ما خواهند آمد و حماسه ملی ایران بار دیگر برای نجات میهن تکرار خواهد شد. من از همه کهنسالان ملی گرا که در طی دهها سال با پوچی فعالیتهای خود در شرایط خفقان و تهدیدهای امنیتی، از ترس رژیمهای خودکامه، شمشیر خود را برای تمرین رزمندگی بسوی یکدیگر کشیده اند میخواهم که به آنچه از آنان در تاریخ یاد خواهد شد بیاندیشند، بغض و حسادت و منفعت اندیشی شخصی را فدای نام نیک نکنند؛ دست در دست یکدیگر گذارند، که برای نجات میهن به همه ما نیاز خواهد بود.
کورش زعیم
یاد ونام دکتر محمد مصدق را گرامی میداریم
به هرگونه و از هر زاویه ای که به تاریخ بنگریم، بی شک و تردید نمی توانیم جایگاه و نقش شخصیت ها و انسان های بزرگ و تاثیر آنها را در ترسیم مسیر تاریخ نادیده انگاشته و انکار کنیم. در تاریخ ایران زمین هستند بزرگانی که جز میهن دوستی و صداقت در کارنامه اعمال و رفتار و گفتارشان به ثبت و ضبط نرسیده است. در تاریخ معاصر سرزمینمان، نامی که نماد آزادیخواهی، استقلال طلبی و عدالت جوئی است دراذهان مردم ایران با یک نام قرین و همنشین است؛ دکتر محمد مصدق، رهبر فقید نهضت ملی و بنیانگذار جبهه ملی ایران، نامی فراموش ناشدنی برای ملت و تاریخ این سرزمین. و چه تلاشی است بیهوده و بی حاصل که برخی برای زدودن و حذف نام بزرگ مردی چون دکتر مصدق از تاریخ و ذهن و یاد ایران و ایرانی به عمل می آورند.
قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد - هزاران سرو بستانی فدای سرو بالایی
دکتر محمد مصدق نخست وزیر ملی و محبوب ایران، پس از کودتای دست پرورده بیگانه و ننگین 28 مرداد 1332 به محاکمه کشیده شد و با اینکه کودتاچیان مزدوربیگانه خیال اعدام او را در سر می پروراندنداماامکان و جرات این حرکت را نیافتند و او تا پایان عمر در حبس و حصر خانگی به سر برد و در چهاردهم اسفند ماه 1345 تنها پانزده روز مانده به سالروز یکی از بزرگترین دستاوردهای 28 ماهه ی دولتش؛ یعنی «ملی کردن نفت ایران» در 84 سالگی چشم از جهان فروبست.
زندگی شخصی و سیاسی رهبر فقید نهضت ملی و تحقیق و بررسی در اندیشه ها و عملکرد او در ابعاد و مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از وی چهره ای ارزشمند، خردمند و اثرگذار ارائه می دهد.
وی از شخصیت های نادری بود که هیچ گاه تک بعدی با مسائل برخورد نمی کرد و به طور همه جانبه با آنها روبرو می شد. آزادی در کنار استقلال، اجرای اصول مشروطیت در سیاست داخلی و اتخاذ سیاست موازنه منفی در سیاست خارجی، مبارزات ضد استعماری در کنار مبارزات ضد استبدادی و نگرش به دموکراسی به صورت توأمان هم از بعد سیاسی و هم از بعد عدالت اجتماعی از اصولی بود که دکتر محمد مصدق نگاهی همه جانبه به آن داشت. او هیچ گاه به دلیل مصلحت و یا سایر عوامل یکی از ابعاد را فدای دیگری نمیکرد. او به خاطر آزادی، استقلال را قربانی نمی کرد و به خاطر استقلال نیز آزادی های اساسی جامعه را از بین نمی برد.
از شاخصه های مهم دکتر مصدق نگاه ویژه او به دموکراسی بود. او دموکراسی را نظام مردم سالاری می دانست که در آن حاکمیت از آن مردم است. از همین رو است که وی در دادگاه نظامی در این خصوص اظهار داشت: یکی از مزایای دموکراسی آن است که مردم بتوانند به طور آزاد اظهار عقیده کنند... ایرانی باید جامعه خودش را خودش اداره کند.
او همچنین در دادگاه لاهه در دفاع از حقوق ملت ایران گفت: تصمیم ملی شدن صنعت نفت نتیجه اراده سیاسی یک ملت مستقل و آزاد است. دکتر مصدق در مهر ماه 1331 با صراحت و شفافیت از طریق رادیو اعلام کرد که منظور از ملی شدن صنعت نفت در راستای حاکمیت مردم و دموکراسی دو چیز است: 1- آزادی و استقلال 2- عدالت اجتماعی. این جمله دکتر مصدق که می گوید: آری من در تمام عمر یک هدف بیشتر نداشته ام و آن این بوده و هست که ملت ایران بتواند مستقل و سرافراز زندگی کند و جز اراده اکثریت هیچ کس بر او حکومت نکند؛ نشان از اندیشه و تلاش والا و ارزشمند او در این زمینه است.
علی التحقیق اگر حکومت دکتر مصدق ادامه می یافت کشور ایران هم اکنون یکی از کشورهای توسعه یافته و دموکراتیک جهان به حساب می آمد. متاسفانه خط مشی سیاسی آن مرد بزرگ ادامه نیافت و کشور به ورطه دیکتاتوری و استبداد غوطه ور شد.
بی شک پژوهش های تخصصی و آکادمیک در حوزه بررسی دیدگاهها و عملکرد دکتر مصدق که به زبان های گوناگون در مجامع علمی و دانشگاهی به سامان رسیده و نتایج آن بیانگر ارزشمندی دیدگاهها و عملکردهای اوست که راهی روشن برای مطالعه بیشتر نسل جوان و اندیشه در این حوزه است. رفتار دموکراتیک، اتکا به رای و پشتیبانی مردم، دفاع از استقلال کامل ایران، دفاع از منافع ملی و خلع ید از بیگانگان، شناخت رقبا و دشمنان ایران، هشیاری و آینده نگری و نیز رشد آگاهی و فرهنگ عمومی را می توان از مهمترین ویژگی های دکتر محمد مصدق دانست و جبهه ملی ایران با تکیه بر دیدگاه های بنیادین دکتر مصدق مطالبه آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی را در چارچوب های اصولی ادامه می دهد.
جبهه ملی ایران یاد و نام دکتر محمد مصدق این مرد بزرگ تاریخ ایران را گرامی می دارد و محدودیت ها و مضایقی را که برای هم اندیشه گان دکتر مصدق در این برهه حساس کنونی ایران و منطقه فراهم می کنند محکوم میکند و همچنین جلوگیری از حضور مردم در آرامگاه مصدق و ادای احترام به این مرد بزرگ را مطابق با آزادی های مصرح در قانون نمی داند. پسندیده است که همواره به یاد داشته باشیم «برگرداندن تصاویر آویخته بر دیوار، مسیر تاریخ را دگرگون نمی کند.»
چهاردهم اسفند1394
تهــران – جبـــهه ملـی ایـران