![]() |
![]() |
صفحه نخست |
متن سند همبستگی
|
شورای اجرایی
|
هموندان همبستگی
|
پیوستن به هموندان
|
Facebook
![]() |
پذيرش > دیدگاهها > ایران آینده و مردم سالاری : کورش زعیم
دو شنبه 8 نوامبر 2021
یک حکومت مردم سالار خوب، همیشه خواست دست نیافتنی مردم جهان بوده است. از آغاز تاریخ نبشته جهان تا امروز، ما آثار این تلاش را مشاهده میکنیم و اینکه در تاریخ بشر هیچگاه آرامش، رفاه و خرسندی همگانی وجود نداشته است. فیلسوفان کهن و اندیشمندان سیاسی در این راستا گونههای مختلف حکومت را بررسی و پیشنهاد کرده اند، ولی اندک کشورها به اجرای درست آن رسیده و نتیجه گرفته اند. ما پیش از اینکه برای کشورمان قبا بدوزیم باید ببینیم در گذشته چه خبر بوده است.
اپلاتون برای فهم بیشتر، گزینههای فرمانروایی را به پنج گونه بخش کرد: پادشاهی یک مرد خوب، پادشاهی یک مرد بد، حکومت چند مرد خوب، حکومت چند مرد نه چندان خوب (بدین معنی که چند مرد نمی توانند همه بد یا همه خوب باشند)، و در نهایت فرمانروایی مردم، یعنی شمار زیادی از شهروندان. گزینه حکومت مردم هم می تواند بد باشد، زیرا در میان مردم آدم بد هم پیدا میشود. برای مثال، هیتلر با رای مردم که اکثریت آنان خوب بودند سر کار آمد، و همچنین جمهوری اسلامی. در این دو مثال، اصل اخلاقی اپلاتون رعایت نشده بود، زیرا او میگفت که بهترینها باید حکومت کنند.
کارل مارکس از فرمانروایی زحمتکشان و نه سرمایه داران سخن گفت، دیدگاهی که برگرفته از اندیشه مزدک است. سُستی این اندیشه اینست که سرمایهداران اغلب دارای دانش و کارآمدی مدیریتی هستند که سرمایه دار شده اند و برای زحمتکشان کار ایجاد کرده اند؛ البته گاه استثمار هم کرده اند، زیرا سرمایه دار بد هم وجود دارد. شاید منظور مارکس فرمانروایی زحمتکشان خوب در برابر سرمایه داران بد بوده است. زحمتکشان خوب و کارآمد هم میتوانند سرمایه دار بشوند؛ آیا پس از تبدیل آنها به سرمایه دار، خوب خواهند ماند؟
من ده سال پیش، در مصاحبهای درباره زندگی خود، گفتم که یک سیاستمدار، یا یک فعال سیاسی، باید همیشه خود را در معرض داوری مردم قرار دهد. این روش برای کسانی که کشوری را اداره میکنند، یک وظیفه است. پریکلس هم همین را گفته، که اگر قرار باشد بجای یک تن چند تن سیاستگزار یا اجرا کننده باشند، همه ما باید بتوانیم آنان را آزادانه داوری کنیم.
ما دیکتاتوری را نمی توانیم تحمل کنیم چون دیکتاتوری یک حکومت غبراخلاقی و تغییر آن از دست ما خارج است. ما شکلی از حکومت را میخواهیم که، به گفته کارل پوپر، به ما اجازه دهد خود را از یک فرمانروایی اهریمنی، بی لیاقت یا فاسد بدون خونریزی رها سازیم. این اصل یکی از شرایط مهم دموکراسی است. بنابراین، مسئولیت ما کنشگران سیاسی باید این باشد که با همه توان از پدید آمدن دوباره یک حکومت غیراخلاقی جلوگیری کنیم.
ولی آنچه واقعیت دارد اینست که، همچنان که هر دو پریکلس و توسیدید گفته اند، مردم بطور عام حتی در شرایط عادی نمیتوانند حکومت کنند و این وظیفه باید به افراد توانا واگذار شود. پس ما مجبوریم به ادعاهای مدعیان فرمانروایی گوش دهیم، عملکرد سیاسی و اجرایی آنان در کارهای دیگر را بررسی، سنجش و داوری کنیم که احتمال داشتن توان حکومت در این مدعیان چقدر است و چه کیفیتی می تواند داشته باشد. مردم تنها پس از عمل می توانند ببینند که کارکرد فرد یا افراد خوب بوده است یا بد. پس قانونی که به ما اجازه دهد از یک حکومت غیر اخلاقی یا دیکتاتوری بی خونریزی خلاص شویم بسیار مهم است.
پس ما باید قانونی را که میخواهیم زیر آن زندگی کنیم که خودمان تدوین نماییم، حکومت را به فرد نسپاریم و همه مردم بتوانند درباره کیفیت حکومت اظهار نظر یا انتقاد کنند. این یک اصل است. در این مسیر باید بتوانیم با دیگر حزب ها و گروهها هم اندیشی کنیم. غیراخلاقی است که مخالفان خود را دشمن به شمار آوریم و حزب خودی را نیک. این کار به نفرت منتهی میشود و یکپارچگی سیاسی را آسیب میزند. همچنان که ما شهروندان درباره حکومت و حدود و کیفیت آن کنکاش میکنیم، نسبت به حکومت وظیفهای مشترک داریم و آن داوری آن است. ما باید پیوسته داوری کنیم و نتیجه داوری خود را به آگاهی همگان برسانیم. برای اینکه بتوانیم این وظیفه مهم را انجام دهیم نیاز به آزادی داریم. آزادی سخن، آزادی نشر، آزادی دسترسی به اطلاعات، آزادی سازماندهی و گردهمایی، و آزادی رسانه ای.
ما نیاز به آزادی داریم تا حکومت را از سوء استفاده از قدرت باز داریم. همچنین ما نیاز به دولتی داریم تا از سوء استفاده خود ما از آزادیهایمان جلوگیری کند. برای حفظ مرزهای این دو نیاز به آزادی، از انتظار حسن نیت که بگذریم، ما باید دادگاه قانون اساسی داشته باشیم نه چیزی شبیه شورای نگهبان کنونی که خودش در تخلف از قانون اساسی عمل میکند؛ و نه چیزی مانند ایدئولوژی حاکم را که گاهی با نقص آزادی اقلیتهای مذهبی که در قانون اساسی پیشبینی شده؛ و نیز نقض آزادیهای مخالفان حکومت، که در داوری ها و تصمیمهای خود دخالت میدهد. پیروی از قانون اساسی نباید چشمان ما را نسبت به سوء استفاده از آن کور کند.
توماس هابز میگوید بدون یک دولت هر انسان میتواند دشمن مهلک نوع خود باشد. بنابراین، نیاز به یک دولت توانمند داریم تا بتوانیم خشونت و جنایت در جامعه را مهار کنیم. یک دولت توانمند نباید یک دولت پدرسالارانه باشد. ایمانوئل کانت میگوید رژیمهایی که میخواهند کشور را پدرسالارانه اداره کنند، بزرگترین دیکتاتوریها را بوجود میآورند؛ و درباره قانون اساسی میگوید که یک قانون اساسی باید بیشترین آزادیهای ممکن را بر پایه قانونی که آزادی هر فرد وابسته به آزادی دیگران باشد، بدهد. معنی آن اینست که حتی اگر حکومتی با مردم خود مانند فرشتگان رفتار کند، ضعیفترها حقی در برابر قویترها نخواهند داشت. ما این واقعیت را امروز دستکم در جامعه خودمان به وفور مشاهده میکنیم. هیچکس، نه دولت نه مجلس و نه یک کارمند ساده نباید بتواند ابراز قیمومیت نسبت به یک شهروند بالغ بکند و او را از همه یا بخشی از حقوق شهروندیش محروم سازد، مگر اینکه حقوق شهروند دیگری به مخاطره افتاده باشد.
حکومت پدرسالارانه عیب بزرگ دیگری هم میتوانید داشته باشد؛ و آن اینست که هر شهروند حق دارد به سلیقه خودش در پی خوشبختی باشد. هیچ حکومتی نباید حق داشته باشد ما را مجبور کند مطابق دیدی که او از رفاه و خوشبختی در زندگی دارد خوشبخت باشم. این یک دشواری بنیادین در جمهوری اسلامی است که اصرار دارد ما را به سلیقه و باور خود، به زور به بهشت بفرستد؛ و در این راستا تحمل اکثریت مردم را به انتهای تحمل رسانده است. بهمین دلیل، ما یک دولت کوچک میخواهیم. یک دولت کوچک نمیتواند به آسانی در همه شئون زندگی مردم چنگ بیاندازد یا دخالت کند. من بارها نوشته ام که ساختار دیوانسالاری انبوه کشور باید به یک سوم کاهش یابد تا هم از اتلاف بودجه جلوگیری شود و هم کارمندان بیکار برای سرگرم کردن خود به پر و پای مراجعین نپیچند و آنان را سر ندوانند. با محاسبات من امکان کاهش دیوانسالاری جمهوری اسلامی به ده درصد حجم کنونی در طی ده سال وجود دارد. ایمانوئل کانت، ویلهلم هومبولت و جان استوارت میل، هر سه ضرورت حکومت را در کوچکترین حد ممکن خود تعریف کرده اند.
دشواری دیگر، امکان بوجود آمدن یک دیوانسالاری نظامی است. ما با قانونهای مناسب شاید بتوانیم دیوانسالاری دولتی را مهار کنیم و مردم سالاری بوجود آوریم، ولی چگونه میتوان از دیوانسالاری نظامی جلوگیری کرد؟ با این جوجه دیکتاتورهایی که در لابلای دیوانسالاری دولتی وجود دارند چه کنیم؟ ماکس وبر این دشواری را درمان ناپذیر میدانست. این مسئله را میتوان با قانونگزاری مناسب تا حد زیادی حل کرد، ولی دیوانسالاری نظامی میتواند کشور را برای بیش از یک نسل زیر چکمه خود نگه دارد. در جهان پرمخاطره کنونی و رشد پیوسته دیوانسالاری نظامی یا شبه نظامی در منطقه که به مردم پاسخگو نباشند شاید سرنوشت مردم را تا چند دهه رغم بزند و غرب آسیا را در جنگهای ویرانگر غرق کند.
در جامعه ما جوانان بیش از دیگران از این مخاطره ها آسیب میبینند. زیرا برایشان درک راهحلها آسان نیست؛ و دروغهای رژیمها را آسانتر باور میکنند. یک رکن مهم حرکت به سوی مردمسالاری رسانه است. هرچند رسانهها هم پراکنده کننده دروغ بودهاند. حتی پیش از گسترش رسانههای مجازی، دروغپردازی برای تاثیر در روند شکلگیری سیاستها رواج داشته است. با رسانههای مجازی تشخیص راست از دروغ بسیار دشوارتر شده است. اگر این رسانهها از روند دستیابی به حکومتی مردمسالار پشتیبانی نکنند، نمیتوان به آینده چندان خوشبین بود.
در هر حال، این کشور و این جهانی است که اکنون ما داریم و باید تمام تلاشمان را برای نجات آن از افتادن به ورطه هرج و مرج و بیقانونی و جنگ انجام بدهیم. گوتفرید لایب نیتس، فیلسوف آلمانی در سده هفدهم گفت که جهان ما بهترین جهان ممکن است. ولی دیدیم که چه جنگهای ویرانگر و وحشیگریهایی پس از دوران او در اروپا و جهان رخ داد. کارل پوپر، یک فیلسوف آلمانی که جنگها و دیکتاتوریها و بدبختیهای جهان سده بیستم را مشاهده کرده بود، گفت که جهان ما علیرغم جنگهای وحشتناکی که تجربه کردهایم بهترین جهانی است که تا کنون وجود داشته است. شاید این بطور کلی در تاریخ جهان درست باشد، ولی ما در ایران چهار دهه است که شاهد پس رفت، بدبختی و استیصال مردم، و فساد گسترده و خشونت ساختاری حکومتی بودهایم. ما نمیتوانیم بگوییم که ایران ما بهترین ایرانی بوده است که تا کنون داشتهایم، زیرا خیلی بهتر را تجربه کردهایم و اکنون میخواهیم دستکم به آن "خیلی بهتر" برگردیم.
کلید این "خیلی بهتر" بازگشت به اندیشه یک قانون اساسی خیلی بهتر است. یک قانون اساسی که حقوق همه شهروندان کشور را بطور برابر تضمین نماید، بازدارنده استبداد و فساد باشد و رای آزاد مردم را تضمین و آنرا بالاترین مرجع بشناسد.
کورش زعیم
جبهه ملی ایران – شورای ششم