![]() |
![]() |
صفحه نخست |
متن سند همبستگی
|
شورای اجرایی
|
هموندان همبستگی
|
پیوستن به هموندان
|
Facebook
![]() |
پذيرش > دیدگاهها > سالگرد شهادت دکتر حسین فاطمی را گرامی می داریم
پنج شنبه 8 دسامبر 2022
ما در جبهه ملی ایران کم شهید نداده ایم؛ و حسین فاطمی سالار شهیدان ماست. نه اینکه او به بزرگداشت ما نیاز داشته باشد، این ما هستیم که نیازمند وابستگی به او و آرمانهای او هستیم و به آنچه او بود و آنچه او میخواست ما در چنین روزهایی باشیم. او از گونه شهیدانی است که راه تاریک ما را روشن نگه میدارند و به ما راستی و درستی و آزادگی میآموزند. او سیاوش زمان ما بود.
گاه در درازنای تاریخ مردانی پدیدار میشوند که در راه دفاع از آزادی ملتشان و در راه رهایی مردم از ستمگری، دیکتاتوری و فساد شهید میشوند. آنان را دیکتاتورها نامردانه به قتل میرسانند تا آوای وجدان جامعه را خاموش کنند، تا مردم صدای حق را نشنوند؛ و تا مردم در راه آزادی و گرفتن حقوق شهروندی خود از رهبری آنان محروم گردند. اینها شهیدان ملی هستند. آنچه ما ملت ایران را هزاران سال پابرجا و سربلند و آزاده نگه داشته، شهیدان ملی ما هستند. از مرگ سیاوش که نخستین شهید ملی ما بود و ما هنوز در مرگ او سوگوار هستیم، تا بختیار و فروهر و امیرعلایی و آنان که اکنون برای استقلال سیاسی کشور و آزادی مردم از اسارت ستمگران، خودکامگان و فاسدان و خیانتکاران مبارزه میکنند؛ تا من و شما بار دیگر سربلندانه از تاریخ و فرهنگمان یاد کنیم. شهیدان ملی ما که امروزه، فراوانتر از هر دوران گذشته، از کودکان و جوانان تا سالخورگان هستند این ملت را زنده نگه داشتهاند و جاویدان کردهاند. ما هرگز آنان را فراموش نخواهیم کرد.
آنچه بر سر فاطمی آمد، همانست که اکنون بطور کلان در حال تکرار است. او وزیر خارجه و معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت ملی ایران بود. نخست وزیر مصدق به او اعتماد کامل داشت و همین اعتماد و وابستگی حسادت برخی دیگران را که خود را "پیش کسوت" به شمار میآوردند بر میانگیخت. او باور داشت که انقلابی اجتماعی و سیاسی رخ داده که: "دیگر دنیا به طرف بربریت و به سوی امتیازات قرون وسطائی نمی رود..."، چه سعادتمند بود او که در دوران جمهوری اسلامی نمیزیست؛ چهل وسه سال از آنچه او هراس وقوع آن را داشت.
او ملی کردن صنعت نفت ایران را رهایی از سلطه استعماری بیگانگان میدانست و مبتکر اندیشه اقتصاد بدون نفت برای ایران بود. او امروز نیست که به کابوس اقتصاد مافیایی برپایه نفت نه تولید صنعتی دچار شود. برقراری نظام جمهوری هم اندیشه او بود، جمهوری بر پایه رای مردم نه بر پایه فریب و غارتگری ثروتهای زیرزمینی کشور. اینها فقط نشانههای کوچکی از نبوغ سیاسی فاطمی به شمار میرود که مصدق را به او دلبسته کرده بود. این نبوغ سیاسی همراه با شهامت در ابراز دیدگاههای خود، قلم سحرآمیزش و محبوبیتش در میان مردم، و به علت اعتماد بی چون و چرای مصدق به وی، باران بدگوییها، فحاشیها، تهمتها و شایعات زشت، کارشکنیها و توطئهها سر او باریدن گرفت، که بسیاری از آنها از سوی دشمنان هم نبود.
ما هنوز پس از گذشت بیش از هفت دهه که از آغاز زندگی سیاسی حسین فاطمی میگذرد، او را نشناختهایم. هرچند که ستاره درخشان وجود فاطمی در حضور خورشید وجود مصدق آنگونه که شایسته این مرد بزرگ بود درخشیدن نتوانست گرفت، ولی همانند او را هم هنوز نداشتهایم. بیگانگان که موجبات مرگ او را فراهم کردند و قتل او را از شاه خواستار شدند، همکارانی در محفل دوستان داشتند.
پدیده فاطمی بایستی بیشتر مطالعه شود. باید بفهمیم که چرا مصدق، مردی به عظمت تاریخ ایران، اینهمه به فاطمی جوان احترام میگذاشت، به او تکیه میکرد و به او اعتماد داشت؟ چطور بود که در میان اینهمه مردان فرهیخته و خوشنام و باتجربه، مصدق شایستگی-گرا جوانی سی و چهار ساله را به وزارت خارجه و معاونت پارلمانی و مشاور و سخنگوی دولت خود بر گزید؟ چرا شاه و درباریان اینهمه از او هراس داشتند و با او دشمنی کردند؟ چرا سفارتخانههای انگلستان و شوروی و امریکا، به شهادت اسناد فاش شده، جملگی او را مرکز ثقل جنبش ملی ایران و موتور پیشرانه آن میدانستند؟
چرا؟ چون به باور من، فاطمی یک اندیشمند استثنایی، یک تاکتیسین تیزهوش و یک نابغه سیاسی بود. فاطمی نه تنها هوش فوق العادهای داشت و در مسایل سیاسی تیزبین و آیندهنگری واقع بینانه بود، بلکه از شهامت فوق العادهای نیز برخوردار بود. او میدانست چه میخواهد و به کجا میرود. او مصمم بود که توان و هوش و زندگی خود را وقف مبارزه علیه خیانت به میهن، دیکتاتوری و فساد کند؛ و آماده پرداخت هزینه آن نیز بود... و این هزینه را در فجیعترین شرایط پرداخت کرد.
فاطمی در آخرین لحظات زندگی در حالیکه در بستر بیماری و با تب شدید به جوخه مرگ سپرده میشد، به دژخیم خود گفت:
"مرگ بر دو قسم است. مرگی در خواب ناز... و مرگی در راه شرف و افتخار؛ و من خدای را شکر میکنم که در راه مبارزه با فساد شهید می شوم..."
"... من از مرگ ابائی ندارم، آنهم چنین مرگ پر افتخاری. من میمیرم که نسل جوان ایران از مرگ من درس عبرتی گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نمایند.
آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟
کورش زعیم – سخنگوی شورای ششم جبهه ملی ایران