![]() |
![]() |
صفحه نخست |
متن سند همبستگی
|
شورای اجرایی
|
هموندان همبستگی
|
پیوستن به هموندان
|
Facebook
![]() |
پذيرش > دیدگاهها > مصدق و ناسیونالیسم ایرانی
جمعه 19 مه 2023
برگرفته از سخنرانی کورش زعیم در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، 13 اسپند 1385
73 سال پیش، دکتر محمد مصدق، رهبر فراکسیون اقلیت در مجلس شورای ملی شانزدهم که شامل نمایندگان جبهه ملی ایران بود، اعلام کرد:
"ملت ایران بدانید و آگاه باشید که جبهه ملی تصمیم به ملی کردن صنعت نفت را با رعایت حزم و احتیاط و با مطالعات لازم اتخاذ کرده است."
لایحه ملی شدن نفت که با تدبیر مصدق و پیگیری جبهه ملی سرانجام در 29 اسفند تصویب و تنفیذ شد موضوع بحث من نیست، بلکه سه درس بسیار مهمی که این جمله به ما میدهد:
نخستین درس اینکه هر سیاستگزاری در راستای منافع کشور، بویژه آنها که با جامعه جهانی ارتباط پیدا میکنند، باید با مطالعات کارشناسی لازم و حزم و احتیاط و خردورزی انجام شود. سیاستگزاری در یک جو توهم و ناآگاهی و ارزیابیهای یکسونگرانه فقط به مصیبت منتهی میگردد. «آنچه ما 44 سال است به آن دچار شدهایم!»
دومین درس مصدق این بود که حتا یک اقلیت کوچک در مجلس شورا، اگر هوشمند و خردمند و شجاع باشند، و اگر فقط منافع کشور و سعادت ملت را در سر داشته باشند نه منافع شخصی و گروهی را، میتوانند سرچشمه تحولاتی چشمگیر و سرنوشت ساز شوند. کاش مجلس ششم جمهوری اسلامی میتوانست با رد "حکم حکومتی" و گذر از خودروهای پژو، از این مثال سرمشق میگرفت و و ظیفه میهنی خود را انجام میداد.
سومین درس که از سرانجام این سخن و مبارزهای که از آن برخاست میگیریم این است که در هر مبارزه برای احقاق حقوق ملت، میتوان با خردمندی و برنامه ریزی هوشمندانه، و توجه و احترام به قدرت و توان طرف مقابل، بر او پیروز شد. در صحنه بینالمللی، مبارزه باید مبارزه در عرصه آگاهی، هوشمندی و شعور باشد نه شعار و شمشیر و کوته بینی. مصدق در تمام طول مبارزهاش که هدف آن رهایی اقتصاد کشور و رهایی روحیه ملت از استیلای ابرقدرتهای زمان بود، یک بار شعار نداد، مبارز نطلبید، خشونتگرایی نکرد، رسانه ها را نبست، مخالفان را به بند نکشید، به مردم دروغ نگفت، به جامعه جهانی دروغ نگفت؛ و مهمتر از همه، در مبارزهای جهانی که میان ما و ابرقدرت زمان برای خلع ید از او و احقاق حقوق ملت ایران در گرفت، دولت ما با خردمندی و رعایت کلیه قانونهای بینالمللی در یک دادگاه بینالمللی تحت قانونهای مورد قبول دو طرف و با استفاده مثبت از افکار عمومی جهانی به سود ایران، دشمن را در زمین بازی خودش شکست داد. در این راه، نه تنها دولت ایران را یا دولتمردان ایران را و یا کشور ایران را منزوی و منفور جهانیان نکرد، و استهزای جهانیان را بر نیانگیخت، بلکه محبوب آنان نیز شد. به گونهای که هر جا که رفت، مصدق مبارز، با استقبال گرم و پر هیجان مردم، همانند یک قهرمان جهانی، روبرو شد، و مبارزه او، و روشی که برای رسیدن به پیروزی گزید، همه کشورهای عقب افتاده و در بند را بیدار و امیدوار و فعال کرد.
این معنای ناسیونالیزم ایرانی است. ملیگرایی: یعنی گراییدن به ملت، نه به یک شخص یا به یک ایدئولوژی یا به یک ابرقدرت. از دید مصدق، بازگشت اعتماد به نفس و استقلال فکری کشور که دو سده بود تحت نفوذ و زور بیگانگان و فساد حاکمان از بین رفته بود مهمتر از درآمد آنی از نفت بود. زیرا اعتماد به نفس ملی پیش زمینه استقلال فکری و در نتیجه استقلال سیاسی است. مصدق در خرداد 1330 در این باره می گوید:
"... باید به ملل آزاد جهان اعلام کنید که آخرین سعی ملت ایران برای نجات خود و شرق میانه، همین اقدام ملی، یعنی مبارزه با مداخلات بیگانه ... می باشد و ملت ایران برای تسلط بر اوضاع سیاسی و اقتصادی خود ناچار است تا آخرین نفس برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت یعنی قطع ایادی بیگانگان از ثروت ملی و استقلال سیاسی خود مبارزه کند."
شما اگر تاریخ مبارزه مصدق را برای احقاق حقوق ملت ایران بخوانید، به معنای راستین ناسیونالیسم ایرانی پی میبرید. مبارزه با قدرتمندترین و خطرناکترین دشمن که سربازان خود را در مرز و ناوگان جنگی خود را در آبهای ایران مستقر کرده بود، در شرایطی که دموکراسی کامل در کشور برقرار بود، اعلامیه جهانی حقوق بشر رعایت میشد، رسانهها آزاد بودند و مخالفان آزاد بودند، انجام میگرفت. در دوران بحرانی حساس که اقلیتهای ما بعلت همین دموکراسی و آزادیها و غرور ملی که خردمندی و عدالت گستری دولت در آنان ایحاد کرده بود، نه تنها جذب هیچ اندیشه تجزیه طلبی نمیشدند که خود عامل بازدارند توطئههای تجاوز به مرزهای ایران بودند. چه بسا همسایگانی که اکنون دشمنان بالقوه ما هستند، ولی در آن زمان رویای باز پیوستن به ما را در سر میپروراندند. در ناسیونالیسم ایرانی ذره ای احساس برتری جویی، سلطه طلبی، نژادپرستی یا گسترش مرزی وجود ندارد. ناسیونالیسم ایرانی با فرهنگ خود و خرد و دانش خود و با دوستی و همکاری و احترام به ارزشهای فرهنگی و آیینی دیگران، خود را در دل مردم و ملتهای دیگر جا میکند. فردوسی سرشت ناسیونالیسم ایرانی را به خوبی ترسیم کرده است:
همه یک به یک مهربانی کنید به ایران زمین پاسبانی کنید
دشمنان خارجی و داخلی ما همگی در طول تاریخ میدانستند و اکنون نیز باید بدانند که در صورت تجاوز به این سرزمین اهورایی، هرچند که مسائل را گروههای غیرملی و متوهم بوجود آوردهاند، یا در صورت تجاوز داخلی به مردم ما، در نهایت با ناسیونالیسم ایرانی رویارو خواهند شد، که همیشه از این شعار پیروی کرده که: چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
ناسیونالیسم ایرانی معنایی بسیار متفاوت از معنای ناسیونالیسم در دیگر کشورهای جهان دارد. ناسیونالیسم ایرانی از زمانی که ایران بنا نهاده شده، در خون ایرانیان آزاده جریان داشته است. آنان که تصور میکنند و مینویسند که ناسیونالیسم در ایران از زمان جنبش مشروطیت بوجود آمده و از غرب نفوذ کرده، هزاران سال حضور این اندیشه و احساس را در ایران نادیده میگیرند. باید 2500 سال به عقب برگردید و از آن تاریخ ناسیونالیسم ایرانی را پیگیری کنید. ناسیونالیسمی که کورش معرفی و عمل کرد. او یک ناسیونالیست مردمی و جهانگرا بود. او به همه ملتها و آرمانهایشان و باورهایشان و آیین هایشان احترام میگذارد، و نه تنها آنها را در اداره امور خود آزاد میگذاشت، هاتا در برابر دشمنانشان حفاظت میکرد، به آنها اجازه گزینش فرمانروای خود را هم میداد.
آنچه در طول تاریخ ایران درباره ناسیونالیسم نمایی یکسان دارد اینست که همه مبارزان ملیگرای ما، از بابک و یعقوب و مرداویج گرفته تا سربداران و رنگین جامگان و آل بویه، و حتی جنبش شیعی زمان صفویه، برای بازپس گیری مناطق از دست رفته و بازگردانی و حفاظت از مرزهای ایران زمین بوده، نه برای تجاوز به مرزهای دیگر کشورها. اگر بخاطر ناسیونالیسم قدرتمند و خردمند ایرانی نبود، اکنون اثری از ایران و ایرانی نمییافتیم مگر در کتابهای تاریخ.
ناسیونالیسم ایرانی بود که از آستین آل بویه درآمد و ایران را از خلفای عباسی و سلطه عرب نجات داد. ناسیونالیسم ایرانی بود که زبان و فرهنگ ایران را از یورش نابودساز تازیان نجات داد. (مصریان از چنین موهبتی برخوردار نبودند.) این ناسیونالیسم ایرانی بود که جنبش شیعی را بوجود آورد و کشور را از تورکتازی عثمانیان حفظ کرد، ناسیونالیسم ایرانی بود که جنبش مشروطیت را جان داد، استقلال سیاسی ایران را در طی نهضت ملی به ایران بازگرداند. ملی گرایان ایرانی بودند که انقلاب 1357 را زمینه سازی کردند، که شوربختانه توظئه بیگانگان آنرا به انحراف کشاند و یک مشت ضد ایران، ولی مطیخ دستور، را بر ما حاکم کرد. بیگانگان توطئهگر از ما و ناسیونالیسم ایرانی میترسند، زیرا تاریخ چند هزار ساله ما را خواندهاند. به همین دلیل چرچیل و ایزنهاور هر دو گفتند نباید بگذارین ایران به گذشته خود باز گردد. از ما نسخه برداری میکنند ولی خودمان را نمیخواهند مگر به عنوان شهروندان خوذدشان. آنها میترسند که اگر ناسیونالیسم ایرانی از خرافات و باور دروغ خود را رها کند و بار دیگر برخیزذ، ایران بر آنها سایه خواهد افکند.
دهها مثال روشن از تجلی قدرت اندیشه، پیشاوری و یکپارچه گرایی ناسیونالیسم ایرانی را در طی تاریخ چندهزار ساله ما میتوان برشمرد که بارها و بارها ایران عزیز ما را از ورطههای خطرناک نجات داده است. اکنون نیز فقط خرد و اندیشه ناسیونالیسم ایرانی، که اکنون تحت خفقان حاکمیت بیگانه پرست بسر میبرد، میتواند ایران از بحران هولناکی که در آن گرفتار آمده رهایی بخشد.
کورش زعیم، سخنگوی شورای ششم جبهه ملی ایران
تهران – 29 اردیبهشت 1402خ